|
صاحب مصباح الحرمین مى نویسد: طفل سه ساله امام حسین علیه السلام شبى از شبها پدر را در عالم رویا دید و از دیدارش شاد گردید و در ظل مرحمتش آرمید و فلک ستیزه جو، این نوع استراحت را براى آن صغیره نتوانست ببیند. چون آن محترمه از خواب بیدار شد پدر خود را ندید. شروع به گریه کردن کرد. هر چه اهل بیت علیهم السلام او را تسلى دادند آرام نشد. سبب گریه از او پرسیدند، آن مظلومه در جواب گفت: (این ابى ابتونى بوالدى و قره عینى) یعنى کجاست پدر من، بیاورید پدر مرا و نور چشم مرا. پس آن مصیبت زدگان دانستند که آن یتیم پدر را در خواب دیده است، هر چند تسلى دادند آرام نشد. خود اهل بیت نیز منتظر بهانه براى گریه بودند، لذا گریه سکوت شب را شکست. همه با آن صغیره هماواز شده مشغول گریه و زارى و ناله شدند. پس موهاى خود را پریشان نموده و سیلى بر صورتها مى زدند و خاک خرابه را بر سر خود مى ریختند، و صداى گریه ایشان چنان بلند گردید که به گوش یزید پلید کافر رسید. [ چهارشنبه 89/9/17 ] [ 7:37 عصر ] [ حسین ]
[ نظر ]
... و چون به کربلا رسید، فرمود: نام این زمین چیست ؟ [ سه شنبه 89/9/16 ] [ 6:19 عصر ] [ حسین ]
[ نظر ]
راوى گوید: چون خبر گرفتار شدن هانى به سمع جناب مسلم بن عقیل رسید، خود با گروهى که در بیعت او بودند از براى محاربه ابن زیاد لعین بیرون آمدند. [ سه شنبه 89/9/16 ] [ 3:56 عصر ] [ حسین ]
[ نظر ]
قال الرّضا علیه السّلام : بهارِ باغ دل از گریه ی محرم توست [ یکشنبه 89/9/14 ] [ 11:6 عصر ] [ حسین ]
[ نظر ]
مرحوم «محمد رحیم اسماعیل بیگ» که در توسل به اهل بیت و علاقه قلبى به حضرت سیدالشهداء علیه السلام کم نظیر بوده و از این باب و رحمت برکات صورى و معنوى نصیبش شده و در رمضان 87 به رحمت حق واصل گردیده، نقل نمود: که در شش سالگى مبتلا به درد چشم گشته و تا سه سال گرفتار بوده و عاقبت از هر دو چشم کور گردید. در ماه محرم و ایام عاشورا در منزل دائى بزرگوارش مرحوم «حاج محمد تقى اسماعیل بیگ» روضه خوانى بود و چون هوا گرم بود شربت خنک به مردم مى دادند. گفت از دائى خود خواهش کردم که من به مردم شربت دهم، فرمود تو چشم ندارى و نمى توانى، گفتم یک نفر چشم دار همراه من کنید تا مرا یارى دهد. قبول فرموده و من با کمک خودش مقدارى به مردم شربت دادم . سید جلیل مرحوم دکتر اسماعیل مجاب (دندانساز) عجایبى از ایام مجاورت در هندوستان که مشاهده کرده بود نقل مى کرد، از آن جمله مى گفت :عده اى از بازرگانان هندو (بت پرست) به حضرت سیدالشهداء معتقد و علاقه مندند و براى برکت مالشان با آن حضرت شرکت مى کنند، یعنى در سال مقدارى از سود خود را در راه آن حضرت صرف مى کنند، بعضى از آنها روز عاشورا به وسیله شیعیان، شربت و پالوده و بستنى درست کرده و خود به حال عزا ایستاده و به عزاداران مى دهند، و بعضى آن مبلغى را که راجع به آن حضرت است به شیعیان مى دهند تا در مراکز عزادارى صرف نمایند. (جایى که آتش جهنم که قابل مقایسه با آتش دنیا نیست به وسیله حسین علیه السلام خاموش و برد و سلام مى گردد، پس نسوزانیدن آتش ضعیف دنیوى به وسیله آن بزرگوار جاى تعجب نیست. و جماعتى از هندوها هر ساله شبهاى عاشورا در آتش مى روند و نمى سوزند و این مطلب مشهور و مسلم است.)(داستانهای شگفت، آیت الله شهید دستغیب) [ سه شنبه 89/9/9 ] [ 7:57 عصر ] [ حسین ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |