ولادت با سعادت شمس الشموس، امام الرئوف، علی بن موسی الرضا المرتضی (ع) بر همه ی عاشقانش مبارک باد.
سلام ای پسر حضرت زهرا
سلام ای حرمت کعبه ی دلها
سلام ای به فدایت همه جانها
سلام ای که نشستند به دور حرمت جمع ملائک به تماشا
همه پست و تو بالا
همه قطره تو دریا
همه بنده تو مولا
همه خار، تو اسطوره ی گلها
غلامیم به درگاه شما حضرت آقا
به عشق تو گشودیم همه دیده به دنیا
به عشق تو تپیده ست دل ما
برای تو خدا روح دمیده به گِل ما
فدای تو که رعنایی و آقایی و زیبا
که تو یوسف زهرایی و ما نیز ندانیم
چرا رفته به بیراهه زلیخا
سلام ای پسر حضرت زهرا ...
**********
سلام ای پسر حضرت زهرا
که غریب الغربایی و ولی نعمت مایی
ز سر تا به قدم عشق و صفایی
و سر تا به قدم ما همه دردیم،
تو درمان و دوایی
تو آیینه ی شفاف خدایی
تو سلطان سخایی
تو علی هستی و شهره به رضایی
تو و دست کرامت
دل ما و گدایی
فقیریم و عشق است فقیری که تو حج فقرایی
تو که صاحب این صحن و سرایی
نه این صحن و سرا، صاحب ارضی و سمایی
به ما هم بده جایی
نپرسید که هستیم و کجایی
مهم اینجاست
که تو صاحب مایی
**********
من و دست پر از عجز و تمنا
تو و دامنی از جنس تولا
سلام ای پسر حضرت زهرا
**********
تمام همه ی آنچه که داریم فدای سرتان حضرت سلطان
غریبیم و خدا گفته شمایید فقط یار غریبان
ضعیفیم و خدا گفته تویی مونس و غمخوار ضعیفان
عجب نیست اگر دست به دامان شماییم
عجب نیست در خانه ی لطف تو گداییم
که مشغول گدایی تو هستند هزاران چو سلیمان
عجب نیست شود موسی عمران
میان حرمت خادم و دربان
عجب نیست اگر زنده شود حضرت عیسی
به نگاهی ز دو چشمان تو و بر تن اموات دهد جان
و عجب نیست که جبریل امین
خاک در کفشکنت را ببرد بهر تبرک به جنان
و عجب نیست به عشق تو شود کفر مسلمان
و عجب نیست به یک گوشه ی چشمت
شود آتش چو گلستان
عجب اینجاست که با این جبروتت
شده ای ضامن آهوی بیابان
و عجب نیست همان آهوی وحشی
که تو ضامن شدی از لطف و کرامت
شود ضامن مردم به قیامت
سلام ای که خدا گفته سلامت
سلام ای به فدای تو و اخلاق و مرامت
سلام ای که پذیرفته ای این بی سروپا را
سلام ای پسر حضرت زهرا
**********
سلام ای پسر حضرت زهرا
و ای شاه و امیرم
بود آرزویم بوسه ای از روی ضریح تو بگیرم
مگر لحظه ای آرام شود این دل زارم
تویی دار و ندارم
خزانم من و بی برگ
تویی باغ و بهارم
شدم زائرت آقا
که بیایی به دم مرگ کنارم
و یا پا بگذاری به مزارم
درست است که این مایه ندارم
ولی کاش بیایی که سر از خاک برآرم
دو دستم به روی سینه گذارم
و بگویم به تو ای صاحب دلها
سلام ای پسر حضرت زهرا ...
(محمد ناصری)