|
شهادت امام چهارم، سید الساجدین، علی بن الحسین، زین العابدین (علیه السلام) تسلیت باد. شیخ صدوق در کتاب (خصال) از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: پدرم حضرت على بن الحسین (علیه السلام) در هر شبانه روزى هزار رکعت نماز مى گزارد، چنانکه امیرالمؤ منین (علیه السلام) نیز چنین بود، و از براى پدرم پانصد درخت خرما بود، در نزد هر درختى دو رکعت نماز مى گذارد، و هنگامى که به نماز مى ایستاد رنـگ مـبـارکـش مـتـغـیـر مـى گـشـت، و حـالش نـزد خـداونـد جـلیـل مـانـنـد بـنـدگان ذلیل بود، و اعضاى شریفش از خوف خدا مى لرزید، و نمازش نماز مودع بود، یعنى مانند آنکه مى داند این نماز آخر او است و بعد از آن دیگر نماز ممکن نخواهد بود او را. و نـیـز از آن حـضـرت روایـت کـرده کـه در مـدیـنـه مـردى بـطـّال بـود کـه بـه هزل و مزاح خود مردم مدینه را به خنده مى آورد. وقتى گفت : این مرد، یعنى على بن الحسین (علیه السلام)، مرا درمانده و عاجز گردانیده و هیچ نتوانستم وى را به خـنـده افـکـنـم. تـا آنـکـه وقـتـى آن حضرت مى گذشت و دو تن از غلامانش در پشت سرش بـودنـد، پـس آن مـرد بـطـّال آمـد و رداى آن حـضـرت را، از در هزل و مزاح، از دوش مبارکش کشید و برفت. آن حضرت به هیچ وجه به او التفات ننمود. از پـى آن مـرد رفـتند و رداى مبارک را باز گرفتند و آوردند و بر دوش مبارکش افکندند. حـضـرت فـرمـود: کـى بـود ایـن مـرد؟ عـرض کـردنـد: مـردى بطّال است که اهل مدینه را از کار و کردار خود مى خنداند. [ پنج شنبه 89/10/9 ] [ 2:46 عصر ] [ حسین ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |