سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

ولادت با سعادت امام ابوالحسن علی بن محمد الهادى النقى علیه السلام بر عاشقان و شیعیانش تهنیت باد.

ای هدایت راه خود را یافته در کوی تو
وی چراغ عقل روشن از فروغ روی تو
هادیان خلق را خط طریقت سوی تو
جنت اهل ولا، هم خلق تو هم خوی تو
                                    ای محمد را وصی ای رب اعلی را ولی
                                    هادی امت، دهم مولای ما، چارم علی
پیکر توحید را روح مطهر کیست؟ تو
شمع جمع محفل آل پیمبر کیست؟ تو
راهیان نور را هادی و رهبر کیست؟ تو
درّ نه دریا و دریای دو گوهر کیست؟ تو
                                    آفتاب سامره چشم و چراغ مرتضی
                                    جد پاک مهدی و نجل جواد ابن الرضا
نام نیکویت علی خلقت علی خویت علی
صدق و اخلاصت علی آیینه ی رویت علی
وجه نیکو، چشم و ابرو، دست و بازویت علی
ای ثنا خوانت محمد ای ثناگویت علی
                                    دومین ابن الرضا باب امام عسکری
                                    کرده در چشم هدایت طلعتت روشنگری
                                                                                         (میثم)

شیخ طوسی روایت کرده به متوکل گفتند: هیچ کس چنان نمى کند که توبا خود مى کنى در بـاب  عـلى بـن مـحـمـّد تـقـى ؛ زیـرا کـه هـر وقـت [بـه ] مـنزل تو  وارد مى شود هرکس که  در سراى است او را خدمت مى کند، به حدى که نمى گذارند کـه پـرده بـلند کند و در را باز  کند، و چون مردم این را بدانند مى گویند اگر خلیفه نمى دانـسـت اسـتحقاق او را از براى  این امر این نحو رفتار با او نمى نمود. بگذار او را وقتى که داخـل خـانـه مى شود خودش  پرده را بلند کند و برود همچنان که سایرین مى روند و به او برسد همان تعبى که به  سایرین مى رسد. متوکل فرمان داد که کسى خدمت نکند على نقى عـلیـه السـلام را و از  جـلوی اوپـرده را بـلنـد نـکـنـد و مـتـوکـل بـسیار اهتمام داشت که از خبرها  و مـطـالبـى کـه در مـنزلش واقع شده مطلع شود. لاجرم کسى را گماشته بود که خبرها را بـراى اومـى نـوشـت، پـس نـوشـت آن مـرد بـه مـتـوکـل کـه عـلى بـن محمّد علیه السلام چون داخـل خانه شد کسى پرده را از جلو بلند نکرد لکن بادى وزید به حدى که پرده را بلند کـرد و آن حـضـرت بـدون زحـمـت داخـل شـد. مـتـوکل گفت مواظب باشند وقت بیرون رفتنش را. دیـگـربـاره آن گـماشته متوکل نوشت که بادى بر خلاف باد اولى وزید و پرده را بلند کـرد کـه آن حـضـرت بـدون تـعـب بیرون رفت . متوکل دید که در این کار فضیلت حضرت ظـاهـر مـى شـود فـرمـان داد کـه بـه دسـتـور سـابـق رفـتـار کـنـید و پرده از پیش او بلند کنید.
امـین الدّین طبرسى از محمّد بن حسن اشتر علوى روایت کرده که گفت : من و پدرم بر در خـانـه مـتـوکـل بـودیـم ومـن در آن وقـت کـودک بـودم و جـمـاعـتـى از طـالبـیـیـن و عـباسیین و آل جعفر حضور داشتند و ما واقف بودیم که حضرت ابوالحسن على هادى علیه السلام وارد شـد تـمـامـى مـردم بـراى او پـیـاده شـدنـد تـا آنـکـه حـضـرت داخـل خـانـه شـد. پـس بـعضى از آن جماعت به بعضى دیگر گفتند که ما چرا پیاده شدیم بـراى ایـن پسر، نه او از ما شرافتش بیشتر است ونه سنش زیادتر است ، به خدا سوگند که براى او پیاده نخواهیم شد. ابوهاشم جعفرى گفت : به خدا که وقتى او را ببینید براى اوپـیـاده خـواهـیـد شـد در حالى که خوار باشید. پس زمانى نگذشت که آن حضرت تشریف آوردنـد. چـون نـظـر ایـشـان بر آن حضرت افتاد تمامى براى او پیاده شدند ابوهاشم به ایـشـان فـرمـودنـد: آیـا شـمـا نـگـفـتـید که ما پیاده نمى شویم براى او. چگونه شد پیاده شـدیـد؟! گـفـتـند: به خدا سوگند که نتوانستیم خوددارى کنیم تا بى اختیار پیاده شدیم. (منتهی الامال، شیخ عباس قمی)


[ یکشنبه 89/8/30 ] [ 10:27 عصر ] [ حسین ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

حسین
عاشق حسین... و اگر آقا قابل بدونن، ذاکر حسین. آنچه اینجا می خونید حرف دله، و آنچه می نویسید، راهگشای آینده. لطفا از نظراتتون محرومم نکنید...
آرشیو مطالب
آمار بازدید
بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 10
کل بازدید : 59783
بک لینک